گزارش کرسی ترویجی «تطور تئوری امور حسبیه در پرتو اندیشه ولایت فقیه امام خمینی(ره) در مکتب فقهی نجف»
دی ۴, ۱۴۰۰کرسی نظریهپردازی، نقد و مناظره (کرسی ترویجی) با عنوان «تطور تئوری امور حسبیه در پرتو اندیشه ولایت فقیه امام خمینی(ره) در مکتب فقهی نجف» به همت معاونت پژوهشی دانشگاه معارف اسلامی، با ارائه حجتالاسلاموالمسلمین دکتر شاکری دانشیار دانشگاه تهران و حجتالاسلاموالمسلمین دکتر سعدی دانشیار دانشگاه تهران و حجتالاسلاموالمسلمین دکتر ارجینی دانشیار دانشگاه معارف اسلامی و دبیری حجتالاسلام دکتر پناهیآزاد استادیار دانشگاه معارف اسلامی در روز دوشنبه ۲۹ آذرماه ۱۴۰۰ در دانشگاه معارف اسلامی برگزار شد.۵۵
ارائهکننده این کرسی، ابتدا به مفهوم امور حسبیه و کاربردهای آن در آثار فقها و سپس به تحولات و تطوراتی که در حوزههای علمیه نجف و قم و مکاتب فقهی این دو حوزه اصیل جهان تشیع رخ داده، اشاره کرد. در صد سال اخیر، تحول قابلتوجهی در آثار فقهای بزرگ حوزه علمیه نجف به ویژه مرحوم آیتالله حکیم و مرحوم آیتالله خویی نسبت به فقهای پیش از ایشان در خصوص مفهوم حسبیه از شئون ولیفقیه دیده میشود. فقهای بزرگ در تبیین مفهوم ولایتفقیه، بابی به مفهوم امور حسبیه و دیدگاههای متفاوت و دارای فاصله فقها در دو حوزه علمیه قم و نجف اختصاص دادهاند؛ اما عمدتاً امور حسبیه را محدود به مواردی مانند ضعفا و صغار و… دانسته و به صورت حداقلی تفسیر کردهاند. این امر در آراء فقهای حوزه نجف نوسان و قبض و بسط داشته اما در نهایت از قلمرو امور جزئی و خرد فراتر نرفته است. این مطلب با مراجعه به آثار دو فقیه بزرگ معاصر حوزه علمیه نجف یعنی مرحوم حکیم و مرحوم خوئی به وضوح به دست میآید و معدودند افرادی که تاحدی امور حسبیه را توسعه میدهند.
مرحوم آیتالله حکیم با این که شخصاً فردی انقلابی و مبارز بود، در آراء فقهی خود، ولایت فقیه را به صورت حداقلی تبیین میکند و برترین افق کارکردهای ولیفقیه در نظر ایشان قضا و افتاء آن هم نه به صورت عام است. از نظر ایشان ولایت مطلقه فقیه دلیل ندارد و روایات مشعر به این معنا یا ضعف سندی دارند یا ضعف دلالت.
مرحوم خویی نیز با این که شخص مبارزی بود و همسویی جدی با امام و انقلاب اسلامی داشت، معتقد بود ولایت فقیه در عصر غیبت دلیل قابل اطمینانی ندارد. بالاترین سطحی که ایشان برای آراء فقیه در امور عمومی قائل است، نفوذ تصرف فقیه آن هم در صورت ضرورت تصرف است نه ولایت عامه.
با این وجود، امروزه در حوزه نجف، فقاهتی حاکم و مسلط است که امور حسبیه را محدود به اموری مانند صغار و مجانین نمیداند و عملاً در عرصه سیاست و حکومت و مبارزه دخالت میکند. تطور برخورد با ولایت فقیه و گستره سلطه فقیه در حوزه نجف در چهار مقطع تحول قابل تقسیم و توجه است. در مقطع نخست، یعنی دوره پیش از حضور امام در نجف، امور حسبیه و زمینه تأثیر ولیفقیه محدود به امور یادشده بود. در دوره دوم یعنی دوره تبعید حضرت امام به نجف، زمینه جدی توسعه در مفهوم امور حسبیه و نیز قلمرو دخالت فقیه ظهور میکند. این امر با تربیت شاگردانی توسط امام صورت میبندد. امری که در دورههای بعد از حضور امام در نجف، یعنی دوره حضور امام در ایران و سپس دوره بعد از سقوط صدام هرچه بیشتر بروز مییابد و مفهوم ولایت فقیه بسیار جدیتر و قلمرو اختیارات ولیفقیه عمیقتر ارائه میشود.
مکتب فقهی نجف بدین ترتیب، به صورتی جدی تحت تأثیر اندیشههای سیاسی و فقهی امام قرار گرفت تا این که امروزه مرجعیت عراق و به ویژه حوزه علمیه نجف، که در عملکرد بزرگان مرجعیت عراق و حوزه علمیه نجف تبلور دارد، نه تنها در امور حسبیه محدود نیست، بلکه در شئون بسیار مهم نظامی و امنیتی مسلمین نیز ایفای نقش میکند. جالب این است که بسیاری از صاحبنظران عرصه سیاست و حکومت به تأثیر بارز و عمیق مرجعیت در عراق به ویژه در دوره مبارزه با نظام سلطه و استکبار به صراحت اذعان دارند. این امر همان است که در اندیشه و کلام امام راحل، با تعبیراتی مانند حفظ نظام، پاسداری از مرزها، حفظ جوانان در مقابل حملههای فرهنگی و تبلیغات سوء دشمنان اسلام و… بیان شده است.
در ادامه، ناقد اول حجتالاسلام دکتر سعدی نکاتی را بیان کردند. ایشان نقطهنظرات خود را در دو بخش ارائه کرد. نکاتی درباره ابعاد و گستره مسئله و نکاتی درباره متن پژوهشی ارائه شده از سوی حجتالاسلام دکتر شاکری. ایشان در بخش اول این نکات را مطرح کردند: گستره فراتر از امور حسبیه، در کلام برخی فقیهان پیش از دو مرجع بزرگ یعنی مرحوم حکیم و مرحوم خوئی، ازجمله مرحوم مظفر مطرح بوده است. توجه به ابعاد سیاسی و حکومتی ولایت فقیه در اندیشه شاگردان و معاصران امام در نجف مانند شهید سیدمحمدباقر صدر تا حد قابلتوجهی در پی ارائه اندیشههای دقیق و نوین امام شکل گرفت. با اینکه در حوزه نجف محدود کردن ولایت فقیه به امور حسبیه و تبیین حداقلی آن، تحتتأثیر خاطرات شکست جدی مرجعیت و نهاد ولایت فقیه در عراق بوده است. نکته قابلتوجه درباره آراء مرحوم حکیم و مرحوم خوئی این است که باید دو جنبه رسالت فقیه و حاکمیت اسلام را از هم تفکیک کرد. به این معنا که در اندیشه سیاسی امام که در تفسیر ایشان از ولایت فقیه تأثیر داشته، اصل حاکمیت اسلام بوده نه صرف رسالت فقها. علاوه بر این، باید در این نوع آراء، دو جنبه نظر و عمل را از هم جدا ساخت. مرحوم حکیم در مقام نظر ولایت فقیه و امور حسبیه را محدود میدانست نه در مقام عمل. این امر تفاوت جدی و تعیینکننده امام با دیگر فقهای نجف میباشد.
ناقد دوم، حجتالاسلام دکتر ارجینی نیز در نکاتی، امتیازات این کرسی را بر شمرده و به این مطالب اشاره داشت که: از ویژگیهای حرکت عظیم امام، عمق بینش و دقت در تحلیلها همراه با شهامت استثنایی و توان بسیار بالای تحلیل وضعیت و شناخت تواناییهای امت اسلامی بود. نگاه امام به اسلام و فقاهت، اسلام و فقاهت سیاسی و فعال و متحرک بود نه فقاهت منفعل و فردی و گوشهگیر. البته این مطلب عمق بیشتری دارد زیرا برخی مراجع بزرگ با وجود این که از حمایتهای مسلحانه اقوامی از ایران برخوردار بودند، امکان ایجاد و رهبری نظام و انقلاب را به دست نیاوردند ولی امام خمینی، از این توان و امکان برخوردار بود. نکته قابلتوجه این است که برخورد مراجع در مقاطع مختلف تاریخی تحت تأثیر حوادث و شرایط اجتماعی بوده است. مثلاً دوره حکومت آلبویه با فتاوای مرحوم شیخ مفید همراه بود و آن فقیه نامی با توجه به گسترش حاکمیت شیعه آراء حداکثری صادر کردند؛ اما در مقابل برخی فقها در مقاطعی که خطر کشتار مردم یا شکست نهضت را میدیدند، از صدور فتوای سیاسی و حضور و دخالت در امور اجتماعی و سیاسی و ایجاد نهضت و انقلاب خودداری کردند.
ایشان خاطر نشان کرد، امروزه دشمنان تشیع و اسلام سیاسی در صددند حوزه نجف را با دستبرد نابحق در چهره و ماهیت آن حوزه، به عنوان بدیل یا جانشین حوزه قم معرفی کنند. این خطری است که در صحنه های دیگر مورد توجه و تحذیر امام و رهبر معظم انقلاب بوده است. حوزه قم و نجف متعامل و مکمل هم هستند و مرجعیت در دو حوزه باید مراقب شیطنت دشمنان باشند.
در پایان ارائهکننده کرسی، با تشکر از دقتنظر ناقدان این نکته را خاطر نشان کرد که تفاوت جوهری اندیشه سیاسی امام راحل با عمده مراجع دیگر این است که برخی مراجع منتظرند حکومت اسلامی توسط اراده دیگری شکل بگیرد و سپس ایشان به هدایت و مرجعیت بپردازند؛ اما، امام خمینی بر آن بود که تحصیل حکومت را نیز باید خود به دست گیرد ایشان مبانی این امر را نیز عمیقاً در دست داشت. سیاست امام راحل مبتنی بر حکمت و کلام شیعی است و این دو ویژگی، شایسته ارائه در جلسات مستقل و کرسیهای مشابه هستند.