گزارش برگزاری کرسی ترویجی «تبیین کاربست مبانی فلسفی علامه مصباح یزدی، در «فقه الاجتماع»»
آبان ۲۶, ۱۴۰۰جلسه کرسی ترویجی با موضوع «تبیین کاربست مبانی فلسفی علامه مصباح یزدی، در «فقه الاجتماع»» به همت معاونت پژوهش دانشگاه معارف اسلامی، با حضور حجتالاسلام دکتر ابوالحسن غفاری به عنوان ناقد، حجتالاسلاموالمسلمین حبیبزاده به عنوان ارائهکننده و حجتالاسلام دکتر منصوری به عنوان دبیر علمی در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۰، در دانشگاه معارف اسلامی برگزار گردید.
جلسه با قرائت قرآن کریم توسط جناب آقای انصاری دانشآموخته دانشگاه معارف اسلامی آغاز شد و سپس دبیر علمی جلسه به معرفی اساتید و موضوع کرسی و بیان چکیده آن پرداخت. پس از آن، ارائهکننده محترم در زمان تعیینشده به مقدمهای از عوامل گرایش به زندگی اجتماعی اعم از عوامل غریزی عاطفی و عقلی پرداخت و دیدگاه علامه مصباح درباره هدف از زندگی اجتماعی را که وصول به کمال باشد، توضیح داد. وی اذعان داشت لازمه زندگی اجتماعی وجود قوانین در تمام ساحتهاست که متولی آن «فقه الاجتماع» است. سپس به تبیین معنای فقه الاجتماع پرداخته و موضوع و محمول آن را تبیین نمود و بر اساس آثار آیتالله مصباح فقه الاجتماع را به دلالت تضمنی تعریف نمود پس از بیان مقدمات به تبیین مبانی فلسفی بحث پرداخت و نخستین مبنا در قالب اصل علیت بیان گردید. سپس ناقد محترم ضمن تقدیر از موضوع منتخب کرسی، به ضرورت تبیین دیدگاههای امثال علامه مصباح اشاره نمود و چنین مباحثی را جدید برشمرد. وی در نقد مطالب ارائه شده به نکات زیر اشاره نمود:
۱. ایراد نخست اینکه تمرکز بحث روی مبانی و حواشی رفته است.
۲. مقدمات زیاد است و ورود به برخی معانی نیز با ابهاماتی همراه است که باید مرتفع شود. مثلاً در تعریف فقه آمده: فقه عبارت است از عملیات ولایت در استنباط احکام شرعی. این تعریف از فقه ابهام دارد. استنباط در تعریف اصول و اجتهاد میآید، نه در فقه؛ زیرا فقه ثمره اجتهاد است و در اجتهادات است که استنباط انجام میشود لذا باید توضیح داده شود که مراد از عملیات ولایت در اینجا چیست؟
۳. در تعریف فقه الاجتماع نیز ایراد وجود دارد. از آیتالله اراکی ایراد آورده که ناقص است. وقتی از بایدها و نبایدها صحبت میشود وارد فضای فضائل و رذایل شده ایم گویا بین فقه الاجتماع و فقه الاخلاق تداخلی رخ داده است. ارتباط اخلاق با فقه الاجتماع خوب تبیین نشده است
۴. مبانی به قریب و بعید تقسیم می شود علیت از مبانی بعید است. علیت چه فقه الاجتماع باشد چه نباشد مبناست. باید مبنای قریبه را به کار برد در اینجا میتوان مبنای وجود رابط و مستقل را مطرح نمود که از شئونات علیت است. افرادی که اجتماع را تشکیل داده اند جز عین الربط و معنای حرفی چیز دیگری نیستند.
۵. اصل مهم و جامانده در مباحث فقه الاجتماع این است که انسان ذاتاً مدنی بالطبع است یا نه؟ ارسطو تأکید دارد انسان مدنی است. ابنسینا و عمده بزرگان بر همین مطلب تأکید دارند. تنها مرحوم علامه طباطبایی است که انسان را مدنی بالاضطرار ذاتی معرفی نموده است.
آنچـه شـیران را کـند روبه مـزاج
احتیاج است احتیاج است احتیاج
این اصل در مباحث اجتماعی بسیار بسیار مهم است باید تکلیف این اصل را از نگاه آیتالله مصباح که شاگرد علامه طباطبایی است روشن میکردید آیا ایشان نظر استادشان را دارند یا دیدگاه مشهور را؟ سپس ثمرات آن در تشکیل اجتماع چه خواهد بود؟
نظریه اعتبارات علامه طباطبایی نیز از مباحث مهمی است که در جای خودش باید بدان پرداخت. پس از آن دبیر علمی کرسی، اشکال خلط بین مبانی و اصول را مطرح نمود و پاسخ ارائهکننده را در این زمینه قانع کننده ندانست. ارائه کننده محترم در پاسخ به ایرادهای استاد غفاری، تعریف فقه به عملیات ولایت در استنباط احکام شرعی را دیدگاه استاد خسروپناه دانست و بیان داشت مراد این است که اصل ولایت اصل حاکم بر مباحث فقهی است. استاد غفاری این توضیح را نپذیرفتند و پیشنهاد دادند چنین دیدگاههایی در کرسی مجزا بررسی دقیقتر شود. سپس ارائهکننده کرسی، پذیرفت که مبنای علیت از مبانی بعیده است اما طرح آن را ناظر به وجود شبهات پوزیتیویسم و اشاعره و برای پاسخ به این گونه شبهات ضروری دانست. استاد غفاری در پایان، بر این نکته مجدداً تأکید کردند که مبانی مهمتری برای بحث فقه الاجتماع وجود دارد که می بایست بدانها در این بحث پرداخت و توضیح مختصری درباره نظریه اعتبارات از منظر علامه طباطبایی ارائه نمودند.